هر کس در طول زندگی اش رانندگی کرده باشد تجربه رانندگی خوشنت آمیز یا برخورد با راننده های خشن را داشته است. متاسفانه شاهد آن هستیم که روز به روز به رانندگیخشونت بار در جاده و خیابان ها افزوده می شود. براساسآمارهای بنیاد امنیت ترافیک، «حداقل ۱۵۰۰ نفر در سال به طورجدی در منازعات رانندگی جاده آسیب میبینند.» همچنین آمارهانشان میدهد که ۹۰ تا ۹۵ درصد تصادفات، رفتار انسان، عاملتعیینکننده اصلی است و رفتارهای ضداجتماعی با خشونت دررانندگی و نحوه رانندگی خشن نیز با تصادفات رابطه دارد.محققان ترافیک معتقدند بیش از ۹۰ درصد تصادفات تا اندازهایبه دلیل شخصیت راننده و وابسته به رفتارهای راننده است ورانندگی مخاطرهآمیز سبب نتایج منفی میشود. رانندگیرقابتجویانه (لذت بردن از مانور دادن در میان دیگر رانندگان)،رانندگی خطرپذیر (پذیرش خطرات رانندگی برای هیجان و لذت)،رانندگی همراه با خطرپذیری بالا (سرعت و سبقت ناگهانی)،رانندگی پرخاش جویانه مانند (رانندگی با فاصله کم با خودروهایدیگر که اغلب به منظور تنبیه رانندگان صورت میگیرد، گاز دادناز روی خشم، ژستهای خشمناک) نگرشهای مزبور و ویژگیهایشخصیتی که گسترش این رفتارها، ایمنی را به طور جدی تهدیدمیکند جزو رانندگی های خطرناک به حساب می آیند. در زیر بهگزیدهای از گزارشی که توسط انجمن ملی امنیت ترافیک ارائهشده است میپردازیم.
واژه، «رانندگی خشونتبار» در دهه نود به عنوان برچسبی برایدستهای از رفتارهای خطرساز جاده پدیدار شد. این دسته شاملنزدیک کردن بیش از اندازه اتومبیل خود به اتومبیل دیگر، رانندگیبا سرعت بسیار بالا، لایی کشیدن در ترافیک و عبور از چراق قرمزو علائم هشدار هستند.
رانندگی خشونتبار گاهی به رفتارهایی مثل عصبانی شدن وفریاد کشیدن بر سر یک دیگر، برخورد فیزیکی یا زدوخورد و حتیقتل نیز منجر میشود. «خشونت جاده» برچسبی است که برایتوصیف عصبانیت و رفتارهای خشن حین رانندگی ساخته شدهاست.
از خشونت ترافیک تا جرم جنایی
NHTSA رانندگی خشن را اینطور تعریف میکند، «عمل رانندهیک وسیله نقلیه به طریقی که خطرساز باشد یا بتواند دیگران یاداراییهای دیگری را به خطر بیندازد.» یک تمایز مهم این است کهرانندگی خشونتبار یک خشونت ترافیکی است درحالی که خشونتدر جاده، جدا از داد زدنها و اشاره با سر و دست، یک جرمجنایی است.
عوامل مرتبط با رانندگی خشونت بار
متخصصان دلایلی را برای افزایش قابل توجه رانندگی خشونتبارو خشونت در جاده ارائه میکنند. جامعه شناسان بر این عقیدهاندکه دلیل آن شکسته شدن حس اجتماع و ازهم پاشیده شدنارزشهای مشترک در جامعه است. روانشناسان به ترکیب قدرت وگمنامی وسایل نقلیه اشاره میکنند. مهندسان ترافیک باور دارندکه مشکل سرعتهای غیزمجاز رانندگی درمیان مسافرین است.
تراکم ترافیک:
تراکم ترافیک یکی از متداول ترین عوامل دخیل در رانندگیخشونتبار است. رانندگانی که در ترافیکهای سنگین تحمل کمیدارند ممکن است با نزدیک کردن بیش از حد اتومبیل خود بهوسایل نقلیه دیگر، تعویض مداوم لاینها، یا عصبانی شدن بر سرهر کسی که جلوی پیش رفتن آنها را بگیرد، واکنش دهند.
عجله داشتن:
بعضی به این دلیل خشونتآمیز رانندگی میکنند که کار زیادیبرای انجام دادن دارند و برای کار، مدرسه، دانشگاه، جلسه،کلاس، مسابقه یا هر قرار کاری دیگری دیرشان شده است. خیلیاز شهروندان مطیع قانون نیز بالا بردن سرعت خود را موقعی کهدیرشان شده است توجیه میکنند. سرعت به خاطر عجله داشتنحتی در نظر ایمنترین رانندگان هم گاهی قابلقبول است.
ناشناسی:
ممکن است فرد وقتی درون حریم یک اتومبیل قرار بگیرد، احساسجدا و ناشناس بودن کند. بسته بودن پنجرهها جدا بودن رانندههااز هم را تقویت کرده و به این درک اشتباه که فرد فقط یک نظارهگرمحیط اطراف خود است نه شرکتکنندهای در آن کمک میکند. اینحس ناشناس بودن رفتارهای غیراجتماعی در برخی افراد ایجادمیکند که در روابط دیگر آنها با دیگران به هیچ وجه دیده نمیشود. این را با داشتن قدرت یک اتومبیل و علم به اینکه دیگر فردی کهاذیتش میکنید شما را نخواهد دید، ادغام کنید و خواهید دید کهنتیجه آن وحشتناک خواهد شد.
احترام قائل نشدن برای دیگران و قانون:
درمورد از هم پاشیده شدن ارزشهای مشترک و احترام به قانونکه به جدا شدن گستره خانواده، افزایش تحرک فردی، تاثیررسانهها و سایر ویژگیهای جامعه مدرن مرتبط است بسیارگفتهایم. به نظر میرسد که نزاکت و احترام به قانون کاهش یافتهاست.
رفتارهای عادتی یا بالینی:
اکثر رانندگان به ندرت خشن رانندگی میکنند و حتی برخی ازآنها هیچ وقت اینکار را نمیکنند. اما گاهی رفتارهای خشن دررانندگی متداول پیش میآید و برای دسته کمی از رانندگان، اینرفتار، رفتار عادی و روزمره است. رفتارهای خشونتبار هرازگاهدر رانندگی ممکن است در واکنش به برخی موقعیتهای خاصمثل سرعت غیرمجاز یا تعویض لاین در زمان عجله اتفاق بیفتد ورفتار طبیعی آن راننده نباشد. درمیان رانندگان با رفتارهای خشنمزمن، کسانی هستند که این سبک رانندگی را یاد گرفتهاند و آن رادرست قلمداد میکنند و عدهای که رانندگی درست را بلد هستنداما این رفتارها در آن نشانه بیماری است. مشخص است که درجهاین خشونت نیز اهمیت دارد و همه عصبانیتها غیرقابلکنترل یاحتی نادرست نیستند. یعنی این عصبانیت نیست که اهمیت دارد،رفتار فرد در آن زمان است که مهم است (مثلا عصبانیتی که درمواجه با یک راننده خشن، فرد را ترغیب میکند به پلیس زنگبزند). اما، عصبانیت مزمن، رانندگی خشن عادتی یا مداوم و به خصوص عادت زد و خورد کردن در جاده میتواند نمودهایی ازآسیبشناسی درکنار قانونشکنی باشد.
به هر حال ما در کشوری زندگی میکنیم که موانع و مشکلاتزیادی وجود دارد که موجب بالارفتن تلفات و خسارات رانندگیمیشود و باید توجه داشت که در کنار عوامل فنی، عوامل فرهنگیو انسانی نیز در این میان اهمیت زیادی دارند. جوامع دارای سبکزندگی مدرن برای جان و رفاه اهمیت قابلتوجهی قایلند. درکشورهای درحالتوسعه اما ارزش جان افراد کم است و افرادساده بر سر جان خود ریسک میکنند. این موجب میشود آمارتلفات رانندگی در آنها تکاندهنده باشد.