۵ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر، برای تنها ۷۳ هزار خودرو! یعنی در قرعهکشی جدید ایرانخودرو، شانس برنده شدن هر نفر کمتر از یک درصد است، اما صف همچنان ادامه دارد.
به گزارش پایگاه خبری خودروهای تجاری (سیونا)، سؤال اصلی این نیست که چه کسی برنده میشود، بلکه این است که چرا هنوز مردم در قرعهکشی خودرویی شرکت میکنند که خودشان از آن ناراضیاند؟
«نفرت–نیاز» رابطهای بیمار میان مردم و خودروساز
ماجرای ماشین ایرانی سالهاست فراتر از اقتصاد است؛ به یک رابطه روانی عجیب تبدیل شده است، رابطهای شبیه به عشق و نفرت. همه میدانند کیفیت پایین است، خدمات پس از فروش ناامیدکننده است، قطعات گران است، و ایمنی گاه شوخی تلخی بیش نیست.
اما در همان حال، میلیونها نفر در صف خرید میمانند، چون «چارهای نیست».
در بازاری که واردات واقعی متوقف شده، ارز بیثبات است و خودروهای خارجی عملاً کالای لوکس به حساب میآیند، مردم میان دو گزینه گرفتار شدهاند:
نداشتن یا داشتنِ بد.
سود نه در کیفیت، بلکه در اختلاف قیمت
برنده واقعی قرعهکشیها نه مصرفکننده، بلکه بازار است. وقتی اختلاف قیمت کارخانه و بازار آزاد به ۱۲۵ تا ۲۵۰ میلیون تومان میرسد، صفها طولانی میشوند، نه از روی علاقه، بلکه از روی فرصت اقتصادی.
خرید از کارخانه دیگر شبیه خرید خودرو نیست؛ سرمایهگذاری با سود تضمینشده است.
در واقع بسیاری از ثبتنامکنندگان نه مشتری واقعیاند و نه خریدار نهایی؛ بلکه در نقش «دلالهای قانونی» بازی میکنند.
خودروسازان: انحصار در لباس قرعهکشی
ایرانخودرو و سایپا سالهاست از ترفند «قرعهکشی» بهعنوان نوعی نمایش مشارکت مردمی استفاده میکنند.
اما واقعیت ساده است: وقتی فقط دو تولیدکننده بزرگ وجود دارد و رقابت واقعی حذف شده، کیفیت الزاماً رشد نمیکند.
در نتیجه، خودروساز ایرانی بدون ترس از حذف یا افت فروش، میداند مردم – از سر اجبار یا سود – باز هم ثبتنام خواهند کرد.
جامعهای که یاد گرفته ناامیدی را مدیریت کند
در سطحی عمیقتر، پدیده صف خودرو نشانهای از وضعیت روانی جامعه است:
مردمی که به جای اعتماد، یاد گرفتهاند از دل بیاعتمادی، امیدهای کوچک بسازند.
قرعهکشی ایرانخودرو برای بسیاری نه یک معامله، بلکه یک «شانس اجتماعی» است؛ یک بخت برای سود، برای مالکیت، برای احساس برنده شدن در سیستمی که اغلب بازندهساز است.
«پژو ۲۰۷» شاید هنوز در خیابانها جولان دهد، اما داستان اصلی در پسِ این اعداد و صفها، داستان مردم است؛ مردمی که میدانند جنس بد میخرند اما هنوز میخرند، چون در اقتصادی بسته و انحصاری، انتخاب خوب دیگر وجود ندارد.
صفهای طولانی فروش خودرو در ایران، آینهای از جامعهای است که با ناامیدی سازگار شده، نه اینکه آن را شکست داده باشد.
گزارش: فرنوش آبا