این برند خودروساز بریتانیایی در حقیقت در ابتدای قرن ۲۰ام تاسیس شد و یکی از قدیمیترین خودروسازان بریتانیای به شمار میآید.
به گزارش پایگاه خبری خودروهای تجاری (سیونا)، نام هیلمن (Hillman) برای ایرانیان شاید تنها یادآور یک محصول در صنعت خودرو جهان باشد، آن هم مدل اَوِنجِر (Avenger/به معنای انتقامجو). اما این برند خودروساز بریتانیایی در حقیقت در ابتدای قرن ۲۰ام تاسیس شد و یکی از قدیمیترین خودروسازان بریتانیای به شمار میآید.
مدل اونجر در دهه ۱۹۷۰ میلادی از سوی ایران ناسیونال (ایران خودرو امروزی) به بازار کشور عرضه شد اما نتوانست همانند برادر بزرگتر خود هیلمن هانتر یا همان روتس اَرو (Hunter یا Arrow /یا همان پیکان) پایدار و محبوب شود. با این وجود، این سدان کوچک سایز بریتانیایی یکی از گمنامان بازار خودروی کشور است که با وجود تولید گسترده در کشورهای مختلف جهان، امروزه تنها تعداد انگشتشماری از آن در گروه خودروهای کلاسیک انگلیسی کشور ایران حضور دارد.
در این بخش از تست و بررسی خودرو، ملاقاتی کوتاه با هیلمن اونجر سدان ۱۶۰۰ DL داشتیم، که علیرقم اهمیت بسیار در گروه خودروهای ساخت دهه ۱۹۷۰ بریتانیا، در بازار ایران نتوانست جایگاه مقبولی پیدا کند.
سرآغاز هیلمن اونجر
برند هیلمن در سال ۱۹۰۷ میلادی تاسیس شد و نامش را در سال ۱۹۱۰ به شرکت خودروسازی هیلمن تغییر داد. این خودروساز قدیمی بریتانیایی پیش از آن تنها در زمینه طراحی و تولید دوچرخه فعالیت داشت. شهرتی که برند هیلمن کسب کرد پس از تبدیل شدن به زیرمجموعه گروه خودروسازی روتس (Roots) انگلستان حاصل شد، که نتیجه آن تولید مدلهای مختلف این برند خودروساز تحت نام برندهای وابسته به گروه روتس بود.
مدل اونجر از چند جهت در تاریخ خودروسازی جهان و مخصوصا بریتانیا اهمیت دارد. این مدل اولین و آخرین خودرویی بود که در دوران تملک گروه روتس در زیر سایه کرایسلر آمریکا (از سال ۱۹۶۷)، به عنوان شعبه اروپایی گروه خودروسازی کرایسلر طراحی و تولید شد. از این رو برخی از ویژگیهای ظاهری و فنی این خودرو مستقیما از ذهنیت آمریکایی آن دوران نشات گرفت.
گروه خودروسازی روتس انگلستان، خود متشکل از چندین و چند برند مختلف خودروساز بود و محصولات تولیدی آن بعضا با نامهای مختلف و برخی تغییرات جزئی از سوی سایر زیرگروهها به تولید میرسیدند. در همین راستا مدل اونجر نیز با نامهای دیگری چون کرایسلر اونجر، تالبوت اونجر، داج اونجر، سانبیم اونجر و پلیموث کریکت در کشورهای مختلف غیر اروپایی نظیر برزیل، آرژانتین، اروگوئه، آفریقای جنوبی، کلمبیا، نیوزلند، آمریکا و کانادا نیز به تولید رسید. تولید اونجر از زیربرند آمریکایی پلیموث موجب شد تا این محصول پس از توقف پلیموث PB در سال ۱۹۳۲، اولین خودرو چهار سیلندر تولیدی این برند باشد.
انگلیسی با چاشنی آمریکایی
با دخالت مستقیم گروه خودروسازی آمریکایی کرایسلر در فرایند تولید مدل اونجر، این خودرو با برخی از اولینها همراه شد. به عنوان مثال جلوپنجره تمام پلاستیکی این خودرو در آن دوران بزرگترین قطعه پلاستیکی یکپارچه تولید شده در صنعت خودروسازی بریتانیا بود. پیش از آن تقریبا همه خودروهای تولیدی کشور بریتانیا از جلوپنجرههای فلزی بهره میگرفتند.
سبک طراحی نیمه فستبک (Fastback) این سدان جمع و جور با ابعاد خارجی ۴۰۸۹×۱۵۷۵×۱۳۴۶ میلیمتر با فاصله محورهای ۲۴۸۹ میلیمتری کاملا از سبک طراحی قوطی نوشابهای (Coke Bottle) دهه ۱۹۷۰ آمریکا الهام گرفته بود. حتی ساختار دو رنگ بدنه و سقف چرمی خودرو در برخی از تریمها نیز المانهایی آمریکایی از خودروسازی دهه ۱۹۵۰ میلادی ایالات متحده آمریکا بود، که به صنعت خودروسازی بریتانیا راه پیدا کرد و در خودروهای مشابهی چون پیکان نیز به اجرا درآمد.
هیلمن اونجر خودرویی سدان با ابعاد خارجی بسیار کوچک بود. در حقیقت با مقایسه این خودروی سدان با خودرویی بسیار رایج از کلاس هاچبک نسبتا امروزی نظیر پژو ۲۰۶، در مییابید که فاصله محورهای اونجر حدود ۴۷ میلیمتر و طول آن تنها به اندازه ۲۵۴ میلیمتر از ۲۰۶ کشیدهتر است. این درحالی است که عرض هاچبک کوچکی چون ۲۰۶ به اندازه ۷۷ میلیمتر پهنتر از اونجر است. البته اونجر در دهه ۱۹۷۰ و با استانداردهای آن دوران صنعت خودروسازی بریتانیا به تولید رسید که نیازمند ساخت خودروهایی کوچک برای تردد در خیابانهای باریک قاره اروپا بود، اما همین قیاس ساده نشاندهنده ابعاد نهایی بسیار فشرده و بسیار کوچک خودرویی چون هیلمن اونجر است.
هیلمن اونجر ابعاد و سبک طراحی به همراه دارد که تا حدود زیادی با تناسبات طلایی هندسی خودروسازی در تضاد است. این خودرو کمی عجیب، خارج از عرف و اندکی قلنبه جلوه میکند. با این وجود نمای جلو آن (حتی در نسخههای چراغ گرد) ظاهری بسیار شبیه به پیکان دارد که البته با توجه به تولید هر دو مدل از سوی گروه خودروسازی روتس، چندان تعجب برانگیز نیست. بدون تردید بارزترین المان طراحی در نمای خارجی هیلمن اونجر، جدا از نمای کلی جانبی خودرو، نوع طراحی بومرنگی چراغهای عقب آن است که به فاکتور منحصر به فرد در سبک طراحی خارج آن بدل شد. نوعی طراحی که تشخیص این مدل بخصوص را از فاصله نیم کیلومتری نیز به سادگی ممکن میسازد.
با وجود آن که نمونه مورد بررسی این مقاله از تریم پایه DL است، اما استفاده از خطوط تزئیناتی مشکی رنگ در خط کمر خودرو در کنار برجستگی عضلانی گیلگیرهای عقب و مخصوصا استفاده از ریمهای دو رنگ مشکی/کرومی مینیلایت (Minilite)، ظاهری جذابتر و متمایز برای این اونجر به همراه آورده است. این ریمهای آلیاژی که در اصل به منظور استفاده در کلاس مسابقهای مینیهای دهه ۱۹۶۰ میلادی طراحی شده بود، محبوبیت بسیار زیادی در میان خودروهای بریتانیایی کسب کرد و سبک طراحی آن حتی به بازار ریم خودروهای آمریکایی نیز راه پیدا کرد. این نوع طراحی ریم مخصوصا در خانواده سری مسابقهای کلاسیک فورد ماستنگ، شورولت کامارو و داج چلنجر (و پلیموث کودا) در مسابقات ترنس امریکن (SCCA T/A) رواج بسیار یافت.
هیلمن اونجر ابعاد و سبک طراحی به همراه دارد که تا حدود زیادی با تناسبات طلایی هندسی خودروسازی در تضاد است. این خودرو کمی عجیب، خارج از عرف و اندکی قلنبه جلوه میکند. با این وجود نمای جلو آن (حتی در نسخههای چراغ گرد) ظاهری بسیار شبیه به پیکان دارد که البته با توجه به تولید هر دو مدل از سوی گروه خودروسازی روتس، چندان تعجب برانگیز نیست. بدون تردید بارزترین المان طراحی در نمای خارجی هیلمن اونجر، جدا از نمای کلی جانبی خودرو، نوع طراحی بومرنگی چراغهای عقب آن است که به فاکتور منحصر به فرد در سبک طراحی خارج آن بدل شد. نوعی طراحی که تشخیص این مدل بخصوص را از فاصله نیم کیلومتری نیز به سادگی ممکن میسازد.
با وجود آن که نمونه مورد بررسی این مقاله از تریم پایه DL است، اما استفاده از خطوط تزئیناتی مشکی رنگ در خط کمر خودرو در کنار برجستگی عضلانی گیلگیرهای عقب و مخصوصا استفاده از ریمهای دو رنگ مشکی/کرومی مینیلایت (Minilite)، ظاهری جذابتر و متمایز برای این اونجر به همراه آورده است. این ریمهای آلیاژی که در اصل به منظور استفاده در کلاس مسابقهای مینیهای دهه ۱۹۶۰ میلادی طراحی شده بود، محبوبیت بسیار زیادی در میان خودروهای بریتانیایی کسب کرد و سبک طراحی آن حتی به بازار ریم خودروهای آمریکایی نیز راه پیدا کرد. این نوع طراحی ریم مخصوصا در خانواده سری مسابقهای کلاسیک فورد ماستنگ، شورولت کامارو و داج چلنجر (و پلیموث کودا) در مسابقات ترنس امریکن (SCCA T/A) رواج بسیار یافت.
نمای داخلی هیلمن مخصوصا در نسخه DL ذات اقتصادی و ارزانقیمت این خودرو را به سرعت فاش میکند. این فضا حتی از پیکانهای تولید شده در آن دوران نیز بسیار سادهتر و بیآلایشتر بود و احتمالا همین موضوع باعث محبوبیت کمتر اونجر در برابر مدل هانتر شد. البته سایر تیپهای تولیدی اونجر تنها اندکی متمایز و سرتر بودند و هیچ یک از تیپهای آن ذات لوکس و پر آپشن نداشتند.
داشبرد خودرو تنها یک قطعه بزرگ پلاستیکی فاقد هیچگونه ادوات تزئیناتی و کنترلی است، چرا که عملا آپشنی برای کنترل وجود ندارد. این داشبرد ساده یک مجموعه نشانگر مستطیلی افقی (سبک رایج طراحی برای خودروهای کلاسیک دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی) را دربر میگیرد که نشانگر سرعت لحظهای، دمای آب پیشرانه و سوخت موجود در باک ۴۵ لیتری را شامل میشود. خروجیهای سیستم تهویه نیز در حقیقت تنها برای هدایت باد خروجی سیستم بخاری خودرو استفاده میشوند و خبری از سیستم کولر در این محصول ارزانقیمت نیست. با این وجود تزئینات نهایی دو رنگ زرد/مارون در روکش رودریها و صندلیها فضای داخلی این اونجر را به زیبایی از رخوت و یکنواختی میرهاند و هماهنگی بسیار چشمنوازی با نمای خارجی خودرو فراهم میکند.
البته در کنار این فاکتورها، نباید از یاد برد که هیلمن هانتر یا همان روتس اَرو (Arrow/به معنای پیکان) دارای ابعاد داخلی و خارجی بزرگتر بود که برای کاربری روزانه و استفاده خانوادگی عملکرد بسیار بهتری داشت. به همین دلیل مدل اونجر نتوانست در سگمنت اقتصادی بازار ایران رقیب قدرتمندی برای پیکان باشد.
میانهروی بریتانیایی
روتس خودروساز اقتصادی و تیراژ انبوه بریتانیا بود. در نتیجه هیلمن اونجر هم چیزی جز یک سدان اقتصادی جمع و جور نبود، که از پیشرانه مشترک با خانواده محصولات گروه خودروسازی روتس بهره میگرفت. پیشرانه این خودرو از نوع چهار سیلندر هشت سوپاپ تمام چدنی در ساختار انتقال نیرو پیشرانه جلو/متحرک عقب (FR) و سوار بر فنرهای شمش در محور عقب بود، که هرچند جانی در بساط نداشت اما حداقل بسیار با دوام و کم ایراد بود.
این پیشرانه با یک کاربراتور تک دهانه سولکس قادر به تولید حدود ۸۰ اسببخار قدرت و ۱۱۵ نیوتونمتر گشتاور بود، که به هیچ عنوان خیرهکننده به نظر نمیرسد. با این حال اونجر تنها در حدود ۹۵۰ کیلوگرم وزن داشت و با کمک گیربکس چهار سرعته دستی (چهار سرعته اتوماتیک برای بازار آمریکای شمالی)، میتوانست شتاب اولیهای برابر با کمتر از ۱۴٫۰ ثانیه به ثبت برساند که برای دوران تولید و در جایگاه یک سدان ارزانقیمت، راضیکننده جلوه میکرد.
یکی از بزرگترین مشکلات مربوط به هیلمن اونجر ایمنی بسیار پایین این خودرو در تصادف بود. البته هیچ معیار سنجشی برای این موضوع در آن دوران خودروسازی بریتانیا وجود نداشت، اما با اشتراکهای فنی بسیار زیاد میان پلتفرم مونوکوک (Unibody/شاسی و اتاق یکپارچه) اونجر و هانتر (پیکان) و تجربیات بسیار زیادی که عموم ایرانیان از ایمنی خودرو پیکان داشتند، میتوان این گفته را کاملا صحیح دانست. اما در دهه ۱۳۷۰ شمسی آنقدر که از ایمنی هیلمن انتقاد میشد، این حجمه به پیکان وارد نبود.
راند نهایی با هیلمن اونجر
ضعیف، اقتصادی، زشت و بدون آپشن، به هر صورت هیلمن اونجر بخشی از خاطرات ماشینبازی ایرانیان سالهای پیش و پس از انقلاب و میراثی به جا مانده از صنعت خودروسازی دوران آغازین همکاریهای بین المللی صنعتگران ایران ناسیونال (ایران نشنال/ایکو امروزی) با خودروسازان خارجی بود، که حتی تا پایان دهه ۱۳۷۰ شمسی هم در خیابانهای تهران به تناسب رویت میشد.
امروزه تعداد انگشتشماری از هیلمن مدل اونجر در بازار کشور باقی مانده است. بسیاری از آنها طعمه طرح جایگزینی خودروهای فرسوده و بسیاری دیگر در گذر از دلسردی دوران و حضور خودروهای مدرنتر و به روزتری چون پراید و پژو، به حاشیه رفتند و نابود شدند. امروزه یافتن یک نمونه سالم از اونجر کاری بسیار دشوار و توجیه تملک آن بسیار دشوارتر است. از همین رو آگاهی از وجود علاقهمندانی که اینچنین به دوران شکوه تاریخچه خودروسازی کشور اهمیت میدهند و خودروهایی همچون اونجر را در سلامت نگه میدارند، بسیار امیدوارکننده و شایان تقدیر است.
گزارش: منیژه میرزایی